جبهه کتاب

کشمکش‌های عجیب حجاب تمام وقت!

شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ

کتاب «بهم میاد؟!» یک رمان متفاوت است از نویسنده‌ای در شرایطی متفاوت از دنیای مسلمانان خاورمیانه اما مسلمان. مسلمانی که یک خانم است و می‌خواهد نماد مسلمان بودن یک بانو را داشته باشد. او از دغدغه‌های یک بانوی مسلمان در دنیای امروز غربی می‌گوید و برای بیان این دغدغه‌ها زبان مناسب و قهرمان مناسبی انتخاب کرده است.

او دغدغه‌هایش را در قالب دغدغه‌های یک دختر نوجوان مسلمان ریخته است و راوی با حجاب شدن او است. منتها این داستان با حجاب شدن «امل» یعنی قهرمان قصه آن قدر جذاب روایت شده که حتی یک غیر مسلمان نیز می‌خواهد در قالب این داستان جذاب بداند سرانجام کار امل چه می‌شود و به همین دلیل است که کتاب داستان خانم رنده عبدالفتاح یعنی نویسنده کتاب، به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده و ترجمه فارسی آن به قلم محسن بدره آن قدر خوش خوان و پر طرفدار بوده که نشر آرما آن را به چاپ ششم برساند و رمان‌ خوان‌های حرفه‌ای از آن استقبال کنند.

ماجرای باحجاب شدن امل و آغاز رمان با دیدن یک سریال شروع می‌شود، زمانی که قهرمان فیلم با وجود بد لباسی جرئت می‌کند و مقابل همه حرفش را می‌زند و امل دختری پدر و مادری فلسطینی که سال‌های سال است که به استرالیا مهاجرت کرده‌اند و در قالب دو پزشک موفق فعالیت می‌کنند، تصمیم می‌گیرد بر کشمکشی درونی که مدت‌ها با آن دست به گریبان بوده، مسلط شود و او هم به صورت تمام وقت، یعنی همیشه و در همه جا در مقابل هر نامحرمی حجاب داشته باشد و این برای یک دختر نوجوان که از کودکی در یک محیط کاملا غربی بزرگ شده است، محیطی که زیبایی و خوش اندامی دختران از هر چیز دیگری مهم‌تر است و دیگران به حجاب و مسلمانان نگاه خوبی ندارند، دشوار است.

او از تبعات حجاب داشتن می‌ترسد اما می‌خواهد این کار را انجام دهد و برای این کار به عنوان یک نوجوان که در دوران مدرن زندگی می‌کند از راهکارهای خودش استفاده می‌کند. البته این داستان علاوه بر موضوع اصلی حجاب و تبعاتی که انتخاب این پوشش به عنوان یک زن مسلمان دارد، همراه با داستان‌های دیگری است که ذهن یک دختر نوجوان را مشغول به خود می‌کند. از ارتباطی که با پدر و مادرش دارد تا ارتباطش با دوستانش و وقتی که حس می‌کند عشق و یک زندگی جدید به سراغش آمده است...

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
- همیشه جواب های احمقانه می‌دی! چرا به تو گوش بدم؟ تو یه بچه‌ای نمی‌فهمی.

: من فکر می‌کنم که خیلی خوب می‌فهمم خانم واسیلی... من می‌فهمم که تو وطنت را ترک کردی در حالی که حتی نمی‌دونستی داری کجا می‌ری و بچه هات رو از دست دادی در حالی که شونه‌های مادرت رو نداشتی که سرت را بذاری و گریه کنی. می‌فهمم که تو چه قدر مذهبی هستی و پسرت وقتی دینش را تغییر داد، قلبت رو شکست. من هم تو یه خانواده مذهبی زندگی می‌کنم. می‌تونم تصورش را بکنم که اگه دینم را تغییر بدم، پدر و مادرم چه عکس العملی نشون می‌دن.

شگفت زده نگاهش را بالا می‌گیرد.

- اما تو الان تنهایی.. بعضی ها دارن جون می‌کنن، آرزو دارن فقط یه دقیقه بیشتر با کسی که عاشقش هستن و ترکشون کرده باشن. این دست خودته... تو فقط تو این دنیا یه پسر داری و و می‌تونی بقیه عمرت را با اون سر کنی.

نگاه تندی به من می‌کند. منتظرم تا بزند توی دهنم یا بگوید که خفه شوم. اما بدنش جمع می‌شود. انگار اسکلتش می‌ریزد روی هم و یک کپه می‌شود. چشمانش پر از اشک می‌شود...

نشر آرما این کتاب را در 380 صفحه با قیمت 12 هزار تومان منتشر کرده است.

علاقمندان می توانند این کتاب را از فروشگاه جبهه کتاب واقع در ضلع غربی میدان مصلی تهیه نمایند.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۲۰
مدیر فروشگاه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">