جبهه کتاب

مراسم رونمایی از کتاب کاغذهای تصادفی جواد نوری با همکاری جبهه کتاب، اداره کتابخانه های عمومی شهرستان فسا و کانون ادبی روزبهان همزمان با روز عید غدیر خم در جبهه کتاب برگزار گردید.

 

در ابتدای برنامه، آیاتی از کلام ا... مجید قرائت شد.

فیروزی، مسئول جبهه کتاب ضمن تشکر از حضور حضار گرامی از دغدغه های رایج حوزه نشر می گوید: که پژوهشگران و نویسندگان همیشه دغدغه ی چاپ اثرشان را دارند و کتابدارها و کتاب فروش ها دغدغه ی توزیع؛ و این وعده را به حضار می دهد که به زودی مرکز مشاوره ی قبل از چاپ اداره ی کتابخانه ها در فسا فعال خواهد شد و نویسندگان می توانند از مشورت هایی که درمورد محتوا، طرح جلد، خروجی و نحوه ی چاپ داده می شود بهره مند شوند.


"اینجا فقط یک کتابفروشی نیست، ما در اینجا برنامه های متنوعی داریم. دوست داریم جبهه کتاب محیطی پویا باشد و از پیشنهادات شما با روی گشاده استفاده می کنیم. استارت معرفی نویسندگان فسایی و کسانی که در مورد فسا قلم زدند از مدت ها قبل زده شده و رونمایی از کتاب احمد و فسا در آیینه ی مطبوعات گواهی براین مدعاست. همین دوهفته پیش از مردی تجلیل شد که یکی از ظرفیت های مغفول مانده ی شهرستان ما بود."

فیروزی، با بیان این جملات فضا را برای حضور جواد نوری در جایگاه آماده کرده است.

شاعر کتاب کاغذهای تصادفی که بیش از بیست سال مدرس ادبیات بوده و هست، از بودن در جمع جوانان و نوجوانانی که زمانی دبیر آن ها بوده اظهار شادمانی می کند و به میهمانانی که از فیروزآباد و خاوران برای رونمایی کتاب آمده اند خیر مقدم می گوید و... خودش بیشتر از هرکس مشتاق است تا زودتر جایگاه را به دکتر محمدحسین بهرامیان بسپارد و آماده ی شنیدن حُسن و عیب های کتابش باشد.



"خوشحالم که از کتاب صحبت می کنم. می خواهم از ماحصل انجمن های ادبی و چند نکته ی دقیق درمورد کتاب بگویم: در انتخاب یک کتاب، رنگ، طرح و اسم آن حرف اول را می زنند و بعد از آن، فهرست کتاب است که مخاطب را وادار می کند آن را انتخاب کند یا کنار بگذارد و این ها عواملی ست که در کتاب جناب نوری هنرمندانه انتخاب نشده اند. فهرست کتاب ناشیانه حذف شده است و خواننده را در ابهام می گذارد؛ به ترجمه ای هم که برای نام کتاب انتخاب شده ایراداتی وارد است، اما از همه ی این نقدها که بگذریم شعرها آیینه ی تمام نمای روحیه آقای نوری هستند. صداقت، صفا و صمیمیت، فضای عاشقانه و احساسی، نرم، آرام و تغزلی در کار ایشان منعکس شده .اشعار جناب نوری به سهراب سپهری و سید علی صالحی بسیار نزدیکند و بهتر است بگوییم چارچوبی مدرن از زبان مردم کوچه و بازار دارند."


دکتر بهرامیان بعد از ایراد این صحبت ها گلچینی از شاه بیت های کاغذهای تصادفی را برایمان می خوانند و اگر نگاهی به میهمانان بیندازیم، کتاب را در دست شان می بینیم که شعرها را با دکتر مرور می کنند.

دکتر بهرامیان لا به لای حرف هایش به اعتراض ها و دفاع بعضی از حضار هم جواب می دهد و جمله ی یکی از میهمانان را تایید می کند که: "شاعر این کتاب، ما را تا لب برکه ی کودکی می برد."

محفل، تازه گرم شده است و به مراسم رونمایی و اهدای لوح تقدیرها نزدیک می شویم که برق می رود و جبهه کتاب را در فضایی خاموش باقی می گذارد! آدم ها هم مثل کتاب های جبهه ساکت مانده اند و در شوک این غافلگیری بی موقع هستند.



نورکم سوی بعضی از موبایل ها به آقایان جواد جعفری، حسن کهنسال، بوستانی، فیروزی، دکتر ذکریایی نژاد (ازفیروزآباد) و دکتر محمدحسین بهرامیان کمک می کند که به جایگاه بیایند و لوح تقدیرهایی که از طرف اداره ارشاد و اداره کتابخانه های عمومی فسا آماده شده است به جناب نوری اهدا کنند.

کم کم ناله ی فلش های دوربین درآمده که بالاخره برق وصل می شود و به عکاسان اجازه می دهد چند عکس یادگاری از برنامه داشته باشند.



هیاهوی میهمانان فرصتی به دست می دهد که کتاب ۸۰ صفحه ای کاغذهای تصادفی را برگ بزنیم و با شاعر بیت هایش همراه شویم:
تو هم گاهی خودت نیستی!
چرا دیگر به فصل ها تهمت می زنی؟
......
تمام برهنگی آیینه را
بر تن پوشیدم تا
بدانی با تو
یک رنگ می افتد سایه ام.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۲
مدیر فروشگاه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">