هفت سال است کتاب داریم...
هفت سال است کتاب داریم....
هفت سال میگذرد ازاولین باری که اسمش را شنیدم.
هفت سال است که دیگر دغدغه ونگرانی نرسیدن کتاب های خوب را نداریم.
هفت سال است که وقتی خبر رونمایی کتابی را می شنویم خوشحال می شویم که چند روز بعد همین جا می توانیم ببینیم و بخریم.
هفت سال است که دیگر لازم نیست برای پیدا کردن یک کتاب تمام خیابان های تهران وشیراز را گز کنیم آن هم شاید پیدا بشود یا نشود.
هفت سال است جایی داریم تا خبرهای دست اول کتاب را بدون واسطه بشنویم.
هفت سال است جایی پیدا می شود تا بتوان برای مدتی هر چند کوتاه از هیاهوی شهر فرار کرد و در میان صداهای کاغذی گم شد.
هفت سال است که نمایشگاه دائمی کتاب داریم.
هفت سال است که می توان اهل کتاب وکتاب خوان را دید.
هفت سال است که پاتوق داریم آن هم پاتوق کتاب.
هفت سال است که جایی پیدا می شود تا کمی در کنار کتاب هایش بنشینیم.
هفت سال است که همه کتاب های خوب را یکجا می بینیم .
هفت سال است که شاعران ونویسندگان به نام دور هم جمع شده اند.
هفت
سال است که می دانیم نادر ابراهیمی چه شکلی بوده است،رضا امیر خانی پیر
است یا جوان ، محمد مهدی سیارهمان همشهری ماست که هرسال در مراسم شعرخوانی
رهبری شرکت میکند و یا...
هفت سال است که کتاب هایی برای هر سنی پیدا می شود.
هفت سال است که ماه داریم آن هم از جنس کتاب.
هفت سال است که وقتی کتاب می خریم تا اینجا خواندن هم به ما می دهند.
هفت سال است که به ما کارت یاران ناب کتاب داده اند۰
هفت سال است که هر چند وقت یک بار کتاب هایی خوب می آورند با تخفیف های باور نکردنی.
هفت سال است که آدم ها می آیند ومیروند اما هنوزجای کتاب ها پابرجاست.
هفت سال است که می توان کتاب هایی که حسرت نداشتنش به دلمان مانده سفارش بدهیم.
هفت سال است مهمان های راه دور ما حسرت داشتن مثل اینجا را می خورند.
هفت سال است که وقتی کتاب هایی که رهبر خوانده اند را دور هم می بینیم.
هفت سال است که جایی پیدا شده است برای دیدن عمل وشعار.
هفت سال است که جایی پیدا می شودکه برای مستقل ماندنش تلاش می کند.
هفت سال است که خاکریز اول جبهه فرهنگی شهر داریم.
هفت سال است که وقتی می پرسند کجایی میگوییم جبهه ...آن هم از نوع کتابش.
هفت سال است که تولدت را با کتاب هایت جشن می گیریم.
و... هفت سال است که جبهه کتاب داریم.